تجربیات والدین: چیزهایی که قسم خورده‌ بودم هرگز به بچه‌هایم نگویم

تجربیات والدین: چیزهایی که قسم خورده‌ بودم هرگز به بچه‌هایم نگویم

خیلی از ما از آن روزی که متوجه شویم در مورد تربیت کودکانمان دقیقاً شبیه پدر و مادرمان هستیم، هراس داریم. روزی که مچ خودمان را در حین گفتن «چون من مادرتم!» بگیریم، واقعاً هم روز عجیبی خواهد بود. روزی که احساس پیوند بیشتری با مادر و پدرمان خواهیم کرد یا باعث درک و سپاس بیشتری نسبت به آنها داشته باشیم. با تمام اینها، گاهی در کشمکش جنجال‌های فرزندپروری، ممکن است چند کلمهٔ نامهربان و ناخوشایند هم بگوییم. الان قرار نیست سرزنش و پیش‌داوری کنیم، فقط قرار است فقط بگوییم شما تنها نیستید. در این مطلب با چند جمله از تجربیات مادران که باعث می‌شود به نشانهٔ همبستگی سر تکان دهیم و هرگز نگوییم هرگز آشنا شوید.

فهرست جملات تکراری مورد استفاده در فرزندپروری از زبان والدین

این جمله‌ها بی‌نهایت است ولی برخی از شایع‌ترینشان اینهاست:

  • «تا سه می‌شمرم»!
  • «چون من می‌گم»!
  • «یه بار دیگه بهت نمی‌گما»!
  • «بذار برسیم خونه»!
  • «وقتی مادر شدی می‌فهمی»!
  • «فقط صبر کن تا بابات بیاد خونه»!
  • «یه کاری نکنید ماشین رو بزنم کنار!»
  • «با چشم‌هات نگاه کن، نه با دست‌هات»!
  • «غذات رو بخور، بقیه بچه‌ها همین رو هم ندارن بخورن»!
  • «من خدمتکار شما نیستم»!
  • «یا یکی برمی‌داری یا هیچی»!
  • «الان میام‌ها»!

در پایان، همهٔ ما سعی داریم از این بازی تکراری جان به در ببریم، ولی چقدر موفق بوده‌ایم و چقدر شبیه والدینمان بوده‌ایم؟ گاهی به جای هر کاری، برای آرام شدن کافی است فکر کنیم. فکر کنیم و فقط فکر کنیم.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

مقاله مرتبط