کودک مسئولیت‌پذیر: چطور مسئولیت‌پذیری را به کودکان سه تا چهار ساله آموزش دهید

کودک مسئولیت‌پذیر: چطور مسئولیت‌پذیری را به کودکان سه تا چهار ساله آموزش دهید

آیا یک کودک سه یا چهار ساله مسئولیت‌پذیری را می‌فهمد؟ مسئولیت‌پذیری را چگونه در سه یا چهار سالگی به بچه‌ها آموزش دهید؟ در این مطلب با نکاتی که در مورد مسئولیت‌پذیری کودک و راهکارهای آموزش مسئولیت‌پذیری باید بدانید آشنا شوید.

در این سن انتظار چه چیزی را داشته باشید

یک بچه‌ٔ سه یا چهار ساله از نظر تکاملی آمادگی لازم برای تمرکز روی هدف والاتر یا درک نقش خود در خانواده را ندارد، چه برسد به نقش‌ او در جامعه، ولی با این حال فکر می‌کند که خودش مرکز جهان است! او همچنین برای کارهای خانگی پیچیده یا برای اجرای برنامه‌ٔ روتین خود به تنهایی آماده نیست. اما می‌خواهد که به همان اندازه‌ای که به نظرش می‌رسید شما هستید، پرمشغله و مهم باشد.

بنابراین اگر وقتی در تلاش برای انجام کارهایتان هستید فرزند کوچکتان همیشه لای دست و پای شماست، نگاه مثبتی به آن داشته باشید و یادتان باشد این اشتیاق و تمایلش در این سن‌ها، زمینه‌ساز رفتارهایی خواهد شد که او را به یک نوجوان و بعد بزرگسالی مسئولیت‌پذیر تبدیل می‌کند.

مطالب سه سالگی و چهار سالگی را ببینید.

شما چه کاری می‌توانید انجام دهید

توصیه‌ها و راهنمایی‌های زیر در آموزش مسئولیت‌پذیری به کودکانتان به شما کمک خواهد کرد:

وظایفی متناسب با سنش را به او محول کنید: تکالیفی که خیلی دشوار هستند، فقط کودک خردسال شما را تحت فشار قرار می‌دهند. مثلاً درخواست «اتاقتو تمیز کن»، ممکن است او را بترساند ولی «کفش‌هات رو توی جاکفشی بذار»، کاری قابل انجام است. خواهید دید چقدر از اینکه او از انجام چنین کارهای ساده‌ای چقدر غرور و اعتماد به نفس می‌گیرد، شگفت‌زده می‌شوید.

نشان دهید و بگویید: بهترین و شاید سخت‌ترین راه برای القای احساس مسئولیت این است که خودتان الگوی خوبی باشید. مثلاً سوییچ ماشین خود را در جای مخصوص آن بگذارید، نه روی میز اتاق نشیمن، لباس‌ها و کتاب‌هایتان را مرتب کنید و آنها را هر جای خانه رها کنید. حداقل برای مدتی هر روز وقتی به فرزندتان وظایف کوچکی واگذار می‌کنید، دقیقاً به او نشان دهید که چگونه آنها را انجام دهد. مثلاً گفتن «وقت چیدن میزه» برای او معنای کمتری دارد تا نمایش عملی این کار همراه با توضیحات لازمی شبیه به این: «ببین چطوری جلوی هر صندلی یه بشقاب روی میز می‌ذارم! قاشق و چنگال هم ‌این‌طوری چیده می‌شن. می‌خوای به من تو این کار کمک کنی؟» اگر متوجه شده‌اید که زمان زیادی را صرف نشان دادن چگونگی انجام یک کار به کودک خردسال خود می‌کنید، احتمال دارد آن کار برای او خیلی پیچیده باشد، پس بهتر است فعلاً کارهای ساده‌تر را انتخاب کنید.

در مسیر آموزش مسئولیت‌پذیری، بچه‌ها خرابکاری‌هایی هم دارند و این بخشی از کودک بودن است. اما معمولاً وقتی می‌فهمند الگویی وجود دارد، می‌توانند حرف‌شنوی بیشتری داشته باشند.

اولویت‌ها را مشخص کنید: کودک سه یا چهار سال شما برای یادگیری اینکه انجام کارها و وظایف به بازی اولویت دارد خیلی کوچک نیست. وقتی می‌گویید: «امروز می‌خوایم بریم پارک، ولی اول باید میز ناهار رو تمیز کنیم.» او منظورتان از این حرف را متوجه می‌شود. در مورد آن لحنی دوستانه و طبیعی داشته باشید و مشخص کنید که شما هم تفریح را ترجیح می‌دهید، در نتیجه فرزندتان می‌فهمد که شما نمی‌خواهید رئیس‌بازی درآوردید، بلکه فقط انتظار دارید که او با مسئولیت‌پذیری رفتار و کمی به شما کمک کند. امتحان کنید!

کارها را به بازی تبدیل کنید: چیزی درباره‌ٔ جشن‌های برداشت محصول می‌دانید؟ کل دهکده به برداشت محصول یک خانواده کمک می‌کنند و سپس همه با هم جشن می‌گیرند. همه‌ٔ ما وقتی کارها به شکلی سرگرم‌کننده و جمعی برگزار می‌شوند از انجام آنها بیشتر لذت می‌بریم. فرزندتان از وقت گذراندن با شما خوشحال می‌شود و درآوردن لباس‌ها از لباس‌شویی را به عنوان یک کار نمی‌بیند، برای او بیرون آوردن لباس‌ها از لباس‌شویی و ریختن آنها داخل سبد یک سرگرمی است. پس درحالی‌که گردگیری می‌کنید با یک موسیقی شاد برقصید یا مسابقه دهید تا ببینید چه کسی بیشترین لگوها را جمع می‌کند.

یک برنامه‌ٔ روتین ایجاد کنید: اگر روال روتینی را از سن پایین شروع کنید، کودک شما مسئولیت‌پذیری را راحت‌تر یاد می‌گیرد. به او بیاموزید که لباس‌های کثیف خود را در سبد مخصوصش قرار دهد و بعد از هر حمام کمک کند اسباب‌بازی‌های مخصوص وان را جمع کنید. او متوجه خواهد شد که کارهای خانگی جزئی از زندگی روزمره هستند، نه چیزی که بزرگ‌ترها با زور و اجبار به کسی محول می‌کنند.

درس‌ها و پیام‌ها را به شکل مثبت جمله‌بندی کنید: برای ایجاد مسئولیت‌پذیری در بچه‌ها از «قانون خانه» استفاده کنید. قانون خانه روشن می‌کند که خانه‌ٔ شما قوانینی دارد که همه از آنها پیروی می‌کنند، نه فقط بچه‌ها! بنابراین به جای صدور دستور «اگه این کار رو نکنی، پس نمی‌تونی ...» طبق قانون خانه که قبلاً آن را به او معرفی کرده‌اید و حالا می‌دانید که آن را می‌شناسد بگویید: «وقتی کارهایی رو که باید انجام بدی انجام دادی، بعدش می‌تونی کاری رو که می‌خواستی انجام بدی.» اگر فرزند شما بگوید: «من می‌خوام تو حیاط بازی کنم» پاسخ دهید: «وقتی پازل‌هات رو جمع کردی بعدش می‌تونی بری بیرون بازی کنی». از سوی دیگر، با گفتن «اگه اسباب‌‌بازی‌هات رو جمع کنی، بهت یه آب‌نبات جایزه می‌دم»، در واقع دارید برای انجام کاری که باید معمولی تلقی شود به کودک خود رشوه می‌دهید و این احتمال را پیش می‌آورید تا او تصمیم بگیرد که خب بدون گرفتن آب‌‌‌نبات هم مشکل خاصی به وجود نمی‌آید و بدین ترتیب از مرتب کردن اسباب‌بازی‌های خود و نهایتاً مسئولیت‌پذیری شانه خالی کند.

به او فرصت بدهید: شما ممکن است برای راحتی خود وسوسه شوید که بشقاب او را خودتان بردارید و داخل سینک بگذارید، اما سعی کنید در برابر این میلتان مقاومت کنید. درعوض، بیشتر روی تلاش‌های فرزند خود تمرکز کنید، نه دستاوردهای واقعی او. فرزندتان ممکن است نتواند یک کار را عالی و بی‌نقص انجام دهد، اما انتقاد از او یا انجام دادن کارهایش به جای او فقط میلش به کمک را سرکوب می‌کند. به خود یادآوری کنید که تمرین کردن همه را به کمال می‌رساند. سعی کنید پیشنهادهای خود را به شکلی دلگرم‌کننده بیان کنید. مثلاً بگویید: «بشقابت رو واقعاً خوب تمیز کردی. ولی من دوست دارم ظرف‌های کثیف رو توی سینک بذارم، نه روی کابینت.»

انتظار پسرفت را داشته باشید: بچه‌ها خرابکاری خواهند کرد و این بخشی از کودک بودن است. اما معمولاً وقتی می‌فهمند الگویی وجود دارد، می‌توانند حرف‌شنوی بیشتری داشته باشند. بنابراین اگر فرزندتان روز نه چندان موفقی در زمینه‌ٔ انجام کارهایش دارد، سعی کنید خشم یا ناامیدی خود را ابراز نکنید. فقط با ملایمت به او بگویید: «یادته که تو همیشه وقتی بازیت با کامیون‌هات تموم می‌شه اونها رو سر جاشون می‌ذاری؟»

تعریف و تحسین کنید: تقویت مثبت به فرزند شما می‌آموزد که تلاش‌هایش مهم است و قدرشان دانسته می‌شود. با عبارت‌ها و مفهموم مشخص از او تعریف کنید. مثلاً به جای «کارت خوب بود» بگویید: «خیلی خوب غذای گربه رو دقیق داخل کاسه‌اش ریختی». در زمان و جای مناسبش اشاره کنید که تلاش‌های او دقیقاً چطور به همه‌ٔ اعضای خانواده کمک کرده است. مثلاً: «حالا که تو قاشق‌ها رو روی میز گذاشتی، همه می‌تونیم غذا بخوریم. بیایید بشینیم!»

در مورد بزرگ کردن دختر و پسرها بیشتر بدانید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

مقاله مرتبط