عبور از تهدیدها: سن پنج تا هشت سال

عبور از تهدیدها: سن پنج تا هشت سال

اگرچه تهدید ممکن است یکی از سلاح‌های پرکاربرد تربیتی شما باشد، اما بسیار بعید است که روشی مؤثر یا راهی مهرآمیز برای واداشتن کودکتان به کاری یا آموزش مسئولیت‌پذیری باشد. با این حال، همه‌ٔ ما هرازگاهی به تهدید متوسل می‌شویم. اغلب هم تهدیدهای نامعقولی که باعث می‌شوند احساس حماقت کنیم و مشکل هم حل‌نشده باقی بماند. در این مطلب با راه‌های تهدید نکردن کودکان پنج تا هشت ساله آشنا شوید.

تهدیدها و کودکان پنج تا هشت سال

بیرون آمدن از تله‌ٔ تهدید کردن آسان نیست. اما جایگزین‌ها خلاقانه‌ای هم وجود دارد. وقتی وسوسه می‌شویم مستبدانه رفتار کنیم، این شش راهکار می‌تواند به ما کمک کند تا لحظات تهدیدآمیز را به لحظاتی تربیتی و پرورش‌دهنده تبدیل کنیم.

حق انتخاب بدهید

بزرگ‌ترین مشکل تهدید کردن این است که به عزت نفس ضربه می‌زند و ترس یا عصیان را برمی‌انگیزد. تهدید کردن نشانی از بی‌اعتمادی دارد و چیزی که فرزندتان می‌شنود این است که «نمیشه به تو اعتماد کرد که خودت رو کنترل کنی، برای همین من کنترلت می‌کنم».

از طرف دیگر، دادن گزینه‌هایی برای انتخاب، مسئولیت را به بچه‌ٔ دبستانی شما واگذار می‌کند و از قرار گرفتن در بن‌بست‌های بی‌حاصل و استرس‌زا جلوگیری می‌کند. بنابراین به جای این‌که بگویید: «اگه صدای موزیک رو کم نکنی، خاموشش می‌کنم!» بگویید: «این صدا گوشم رو اذیت می‌کنه. ترجیح می‌دی یه چیز دیگه گوش کنی یا می‌خوای بری تو اتاقت همین آهنگ رو گوش کنی؟» مشارکت در این نوع تصمیم‌گیری به فرزندتان می‌آموزد که به جای خودش فکر کند و مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد.

با کودک دبستانی خود صحبت کنید و بگویید: «ما یه مشکلی داریم. چطور می‌تونیم حلش کنیم؟» به این ترتیب، شما و فرزندتان با هم در مقابل یک مشکل قرار می‌گیرید، به جای این‌که در مقابل یکدیگر قرار بگیرید. 

در مورد راه‌ و روش حرف زدن با کودک بدانید.

به حرفتان عمل کنید

تهدیدها اغلب بیش از حد شدید یا اسباب زحمت هستند و بنابراین عملی کردن آنها غیرممکن است. اگر نتوانیم تهدید خود را عملی کنید، بی‌بخار به نظر می‌رسیم و فرزندانمان خواست ما را زیر پا می‌گذارند.

فرض کنید هر شب، با وجود درخواست‌های مکرر، فرزندتان حاضر نمی‌شود از بچه‌های محله جدا شود و برای شام به خانه بیاید. شما به او می‌گویید: «اگه دوباره برای شام دیر کنی، فرداشب نمی‌تونی بیرون بازی کنی!» به احتمال زیاد او حرفتان را جدی نخواهد گرفت و کشمکش شبانه بدون هیچ کاهشی ادامه خواهد داشت.

به جای این کار، رفتار خودتان را تغییر دهید. روی عواقب منطقی یک کار تمرکز کنید. با این کار به او می‌فهمانید که در مورد اعمالش پاسخگو و صاحب مسئولیت است. یعنی بگویید: «من ساعت 6:30 آشپزخونه رو می‌بندم. اگه بعد از اون گرسنه‌ات بشه مجبوری شامت رو سرد بخوری». شما می‌توانید به این حرفتان عمل کنید و وقتی این کار را می‌کنید، احتمالاً به‌موقع برای شامل حاضر می‌شود.

به اشتباهتان اعتراف کنید

تهدیدها می‌توانند دزدانه و بی‌هوا ظاهر شوند. جملات تهدیدآمیز، اغلب قبل از این‌که متوجه شویم چقدر مضحکند، از دهان ما خارج شده‌اند. وقتی این اتفاق می‌افتد، هیچ ایرادی ندارد که نوار را برگردانید و دوباره امتحان کنید.

فرض کنید وقتی در فروشگاه در حال خرید هستید، بچه‌ٔ دبستانی‌تان مدام هله‌هوله و غذاهای ناسالم را داخل سبد می‌اندازد، حتی بعد از اینکه از او خواستید دست از کارش بردارد. در نهایت، آن‌قدر کلافه می‌شوید که تهدید می‌کنید او را مجبور به بیرون رفتن از فروشگاه و تنها نشستن در اتومبیل می‌کنید!

سعی کنید به این نوع تهدید متوسل نشوید اما اگر دیگر دیر شده است، به فرزندتان بگویید: «من اشتباه کردم. اینکه تنها توی ماشین بشینی خطرناکه. اگه نمی‌تونی قوانین من رو تو فروشگاه رعایت کنی، بهتره ببرمت بیرون و تا وقتی آماده می‌شی که دوباره امتحان کنی، منتظر بمونیم». این پاسخ که در واقع، جایگزین کردن یک تهدید پوچ با راه‌حلی است که به فرزندتان فرصت دومی می‌دهد، رویکردی منطقی است.

از این گذشته، هر پدر و مادری گاهگداری خراب می‌کند. مهم این است که برگردیم و در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنیم. از آن به عنوان فرصتی برای درس گرفتن خود و فرزندتان استفاده کنید.

انتظاراتتان را روشن بازگو کنید

رفتن به سوپرمارکت همیشه موقعیت استرس‌زایی برای والدین بوده است و وسوسه‌ٔ تهدید همیشه هست. برای جلوگیری از این ماجرا، بچه‌ٔ ‌دبستانی خود را قبل از رفتن به فروشگاه آماده کنید و به او بگویید انتظار دارید چگونه رفتار کند. برای مثال توضیح دهید که دوست دارید به شما در پیدا کردن چیزهایی که نیاز دارید کمک کند.

وقتی به فروشگاه رسیدید، از او بپرسید که آیا به خاطر می‌آورد که شما دوست دارید چه کاری انجام دهد. وقتی جواب داد: «کمکت کنم چیزها رو پیدا کنی»، به خاطر حافظه‌ٔ خوبش به او تبریک بگویید. سپس از او بخواهید یکی دو کالا را در هر راهروی سوپرمارکت پیدا کند. این باعث می‌شود خرید کردن چیزی شبیه شکار گنج باشد و از همان اول جو مثبتی به خرید می‌دهد.

البته، این ترفند همیشه جواب نمی‌دهد. گاهی اوقات به فروشگاه می‌رسید و همراهتان نه تنها از کمک به شما در پیدا کردن اقلام خرید امتناع می‌کند، بلکه وقتی برایش یک شکلات نمی‌خرید، جنجال به پا می‌کند. حالا چه کنید؟

در راه رفتن به آنجا، وقتی به فرزندتان می‌گویید انتظار چه رفتاری از او دارید، این را هم توضیح دهید که در صورت همکاری نکردن چه اتفاقی می‌افتد. به او بگویید: «اگه کمک کنی چیزهایی رو که لازم داریم پیدا کنم، می‌تونی شکلاتی که دوست داری رو انتخاب کنی. اگه کمکم نکنی، بدون هیچ شکلاتی می‌ریم خونه».

اگر فرزند شما هنوز از همکاری امتناع می‌ورزد، محکم بمانید و پیامدی را که در موردش صحبت کرده‌اید عملی کنید.

خونسرد باشید

حفظ خونسردی و اعتماد به نفس شاید توصیهٔ دشواری به نظر برسد، اما می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. یک دلیل این‌که تهدیدها معمولاً نمی‌توانند بچه‌ٔ شما را کنترل کنند این است که احساسات را به جای خنثی کردن، برمی‌انگیزند. اگر از تهدید برای تأدیب بچه‌ها استفاده کنید، کم‌کم متوجه خواهید شد که اصطکاک بین شما فقط بدتر می‌شود.

جی می‌گوید «اگر از آنها می‌خواستم کاری انجام دهند و این کار را نمی‌کردند، شروع به داد زدن می‌کردم. یا تهدید می‌کردیم که امتیازی مثل وقت‌گذرانی با دوستان را از آنها می‌گیریم. اما بسیاری از اوقات تهدیدمان را عملی نمی‌کردیم».

اگر به شکل پیوسته از تکنیک تقویت مثبت برای فرزند ‌دبستانی خود استفاده کنید، بیشتر احتمال دارد که درست رفتار کند. بنابراین برای کمک به او در غلبه بر یک چالش عمده، استفاده از یک سیستم پاداش‌دهی را مد نظر بگیرید.

به عنوان مثال، اگر او هر شب مدام در حال بیرون آمدن از رختخواب و برگشتن به آن است، برای هر شبی که سر جایش بماند یک ستاره را در تقویمی مخصوص این کار قرار دهید. وقتی چند ستاره جمع کرد، با یک اسباب‌بازی کوچک یا گردشی خاص به او پاداش دهید. او ممکن است هنوز هم با تنهایی خوابیدن مشکل داشته باشد، اما احتمال موفقیت این روش بسیار بیشتر از تهدید کردن بچه‌هاست.

محدودیت‌های فرزند خود را بدانید

گاهی اوقات بهترین نقشه‌ها به طرز بدی شکست می‌خورند. در این صورت، شاید این انتظارات شماست که بی‌مورد است و نه رفتار فرزندتان. شاید لازم باشد آنچه را از او می‌خواهید ارزیابی کنید. برای مثال، اگر او تمام روز را در فضای تنگ و بسته بوده است و واقعاً به فرصتی برای تخلیهٔ انرژی نیاز دارد، فکر خوبی نیست که او را به رستورانی ببرید که باز هم مجبور باشد یک‌جا بنشیند.

نه یکی دو تهدید، بلکه رویکرد روزمره‌ٔ شما به رفتار فرزندتان است که بیشترین اهمیت را دارد. اگر همیشه در حال عیب‌جویی و اعلام نارضایتی هستید، شانس داشتن تعاملات راضی‌کننده با او را از دست می‌دهید.

شما به عنوان پدر و مادر با چالش‌های زیادی روبه‌رو هستید، اما اگر آنها را با ظرافت و ملایمت مدیریت کنید، بیشتر تعاملات شما با فرزندتان مثبت خواهد بود.

در مورد اصول اولیه در تربیت کودک بدانید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

مقاله مرتبط