آیا این طبیعی است که دلم برای زندگی قبل از مادر شدنم تنگ شود؟

آیا این طبیعی است که دلم برای زندگی قبل از مادر شدنم تنگ شود؟

بعد از تولد کودکان زندگی ما دگرگون می‌شود. نقش‌هایمان در زندگی تغییر می‌کنند، هورمون‌ها متلاطم می‌شوند، معنی زندگی عوض می‌شود، کارها چند برابر می‌شود، سکوت ناپدید و وقت و زمان گم می‌شوند و وضعیت مالی به کلی تغییر می‌کند. اما در مورد این تغییرات چه کارهای مفیدی می‌توانید انجام دهید تا زندگی همچنان مثل گذشته با زیبایی پیش برود و نگرانی‌ها از بین بروند؟ امیدواریم این مطلب شروع پاسخی برای بازگرداندن آرامش قبل به زندگی شما باشد.

طبیعی بودن احساسات مختلف بعد از مادر شدن

داشتن یک کودک، شروع تجربهٔ دلچسب غریزهٔ مادری یا پدر بودن است اما می‌تواند حس کنترل داشتن روی زندگی را در ما به چالش می‌کشد و گاهی به ما احساس تحلیل‌ رفتن و درماندگی خواهد داد که اغلب حسی ماندگار هم نیست. در این شرایط برخی از ما به شکلی طبیعی فکر می‌کنیم آزادی خود را از دست داده‌ایم که این می‌تواند برای بسیاری از مادران یا پدران به شکل خاص و ویژه‌ای دشوار و پریشان‌کننده باشد.

همهٔ می‌دانیم که والد بودن فشارآور است، زیرا پدر و مادرها اغلب فکر می‌کنند که وقت، کمک، آموزش، پول یا حمایت عاطفی کافی را برای رسیدگی کامل به کودک و تربیت او در اختیار ندارد. در نتیجه این موضوع می‌تواند به برخی والدین احساس گیر افتادن، ملال، ناخشنودی، افسردگی، تحریک‌پذیری یا عصبانیت بدهد که همهٔ این احساسات هم معمولاً طبیعی هستند.

نکاتی برای بازگشت آرامش به زندگی بعد از مادر شدن

اگر شما هم به تازگی مادر شده‌اید ولی احساسات کم و بیش متناقضی در مورد از دست رفتن حس آزادی‌تان دارید، بد نیست اگر برای شروع موارد زیر را به عنوان چند توصیهٔ کلی و شناخته‌شده امتحان کنید:

یک فهرست از دلتنگی‌ها تهیه کنید: مشخص کنید که دلتان برای چه بخشی از زندگی قدیمی‌تان تنگ شده است. مثلاً؛ آیا دلم برای بازگشت به سرکارم، معاشرت با بهترین دوستم یا برای شب‌زنده‌داری و بیرون رفتن‌های دونفری‌مان تنگ شده است؟ همهٔ چیزهایی که دوست دارید را به یاد بیاورید و همه را بنویسید، ‌حتی آنهایی که به نظر خودتان ناچیز می‌آید مثل اینکه دلم برای سفرهای یک روزه مثل قبلاً یا قهوه خوردن توی کافهٔ دنج گوشهٔ خیابان تنگ شده است. هرچه چیزهای بیشتری را در فهرستتان بگنجانید، راحت‌تر می‌توانید معین کنید که دقیقاً حالتان چطور است.

دلتنگی‌ها را برطرف کنید: وقتی کار فهرست کردن تمام شد، با همسرتان صحبت کنید یا با یک دوست نزدیک آنها را درمیان بگذارید و ببینید چطور می‌توانید یکی دو تا از آنها را به برنامهٔ زندگی‌تان برگردانید و بعد برای تمام آنها به طور جدی برنامه‌ریزی کنید. لازم نیست که همهٔ برنامه‌های دوست‌داشتنی‌تان را برای همیشه از دست بدهید. به خودتان نگویید اینها بی‌معنی است، چون این کار واقعاً تأثیرگذار و راهی است برای اینکه کم‌کم دوباره کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید و بازیابی حس کنترل هم برای بازگرداندن تعادل به زندگی شما حیاتی است. وقتی از چیزهایی که دلتان برای آنها تنگ شده است آگاه شوید، در واقع به خودتان اجازه می‌دهید که بدون عصبانیت یا خشمگین شدن، کاستی‌ها را احساس کنید. به هر حال، از دست‌ دادن‌ها بخشی ضروری از تغییرات بزرگ زندگی هستند و خیلی زود می‌فهمید که برخی از این خسران‌ها، راه را برای شادی‌ها و تجربیات جدید هموار می‌کنند.

از همه چیز دست نکشید: به یاد داشته باشید بچه‌دار شدن به معنای این نیست که باید از همهٔ چیزهایی که دوست داشتید دست بکشید. همچنین، مهم است که غیر از نوزادتان، شما هم از خودتان مراقبت کنید. به خودتان نگویید که چون حالا دیگر مادر شده‌اید باید با تمام زندگی گذشته خداحافظی کنید. اگر هم برگرداندن برخی موارد به زندگی جدیدتان سخت است، می‌توانید جایگزین‌هایی برای آنها در نظر بگیرید.

با مادران دیگر صحبت کنید: اگر باز هم احساس بی‌ثباتی می‌کنید، می‌توانید با مادران آگاه دیگر دربارهٔ اینکه آنها چطور با از دست دادن آزادی‌شان روبه‌رو شده‌اند صحبت کنید. مادران آگاهی با شرایط شما گاهی می‌تواند بهترین گزینه برای سر و سامان دادن به مشکلات زندگی باشد.

اگر تمام این موراد را امتحان کردید ولی باز هم احساس شما تغییری نکرد، شاید بد نباشد اگر به یک روان‌درمانگر مراجعه کنید تا بتوانید راه‌های بهتری برای تطبیق شما با زندگی جدیدتان پیدا کنید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

بلاگ مرتبط